Humid
[ˈhjuːmɪd]Adjective
(of the air or climate) warm and slightly wet
مرطوب، نمناک، نمدار
Synonyms
damp, sticky, moist, wet, steamy, sultry, dank, clammy, muggy
Antonyms
dry, sunny, arid, torrid
Examples
It was so humid in our classroom that we wished the school would buy an air conditioner
هوای کلاسمان آنقدر مرطوب بود که آرزو کردیم مدرسه یک دستگاه تهویه بخرد.
New Yorkers usually complain in the summer of the humid air.
نیویورکیها معمولاً در تابستان از هوای مرطوب شاکیاند.
Most people believe that ocean air is quite humid.
بیشتر مردم براین باورند که هوای اقیانوس کاملاً مرطوب است.
Humid jungles
جنگلهای مرطوب
Mazandaran's humid weather
هوای نمدار مازندران
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.