Implacable
[ɪmˈplækəbl]Adjective
(of strong negative opinions or feelings) that cannot be changed
(نادر) تسکین ناپذیر، آرام نشدنی، کم نشدنی
(of a person) unwilling to stop opposing somebody/something
(در مورد دشمنی و غیره) سرسخت، سازش ناپذیر، آشتی ناپذیر
Synonyms
ruthless, cruel, relentless, uncompromising, intractable, inflexible, unrelenting, merciless, unforgiving, inexorable, unyielding, remorseless, pitiless, unbending, unappeasable
Antonyms
yielding, flexible, tolerant, lenient, relenting, merciful, appeasable
Examples
An implacable enemy
دشمن سرسخت
Implacable hatred
کینهی از بین نرفتنی
She remained implacable (= she would not change her feelings and opinions).
او سرسخت باقی ماند (= احساسات و عقاید خود را تغییر نمی داد).
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.