Inadvertent
[ˌɪnədˈvɜːrtnt]Adjective
done by accident, without being intended
غیرعمدی، ندانسته، ناخواسته، بیخواست، بیتوجه، بیدقت، سربه هوا
Synonyms
unintentional, accidental, unintended, chance, careless, negligent, unwitting, unplanned, thoughtless, unthinking, heedless, unpremeditated, unheeding
Examples
An inadvertent mistake
اشتباه غیرعمدی
An inadvertent omission
یک حذف سهوی
Inadvertent exposure to chemicals
قرار گرفتن ناخواسته در معرض مواد شیمیایی
Later, he was embarrassed by his inadvertent outburst.
بعداً ، او از فوران خشم ناخواسته خود شرمسار شد (خجالت کشید).
Numerous inadvertent casualties occurred during the battle.
در طول این نبرد تلفات ناخواسته بی شماری رخ داده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.