Incompatibility
[ˌɪnkəmˌpætəˈbɪləti]Noun
the fact of people or things not being able to live or exist together without problems, the fact of two things of different types being unable to be used or mixed together
ناسازگاری، منافات، عدم تفاهم (وقتی آب دو نفر توی یک جوب نمیرود و با هم نمی سازند)، ناهمسازی
Synonyms
inconsistency, conflict, discrepancy, antagonism, incongruity, irreconcilability, disparateness, uncongeniality
Examples
Their incompatibility was obvious.
ناسازگاری آنها آشکار بود.
Racial incompatibility in Yucatan had reached a crisis in 1847.
ناسازگاری نژادی در یوکاتان در سال 1847 به یک بحران تبدیل شده بود.
Incompatibility between systems has been a major problem for video users.
ناسازگاری بین سیستم ها یک مشکل بزرگ برای کاربران ویدئو بوده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.