دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سیزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Incontrovertible

  [ˌɪnkɑːntrəˈvɜːrtəbl]

Adjective

that is true and cannot be disagreed with or denied

غیرقابل بحث و تردید، بی چون و چرا، مسلم، محقق، انکارناپذیر

Synonyms

indisputable, sure, certain, established, positive, undeniable, irrefutable, unquestionable, unshakable, beyond dispute, incontestable, indubitable

Examples

Incontrovertible facts

حقایق مسلم

Incontrovertible evidences

شواهد انکار ناپذیر

The facts were incontrovertible.

حقایق غیرقابل انکار بود.

There is one incontrovertible argument in favor of the changes.

یک استدلال غیرقابل انکار به نفع تغییرات وجود دارد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>