Incredulous
[ɪnˈkredʒələs]Adjective
not willing or not able to believe something; showing a lack of ability to believe something
شکدار، شک مند، ناباور، شک اندیش، حاکی از شک داری
Synonyms
disbelieving, doubting, sceptical, suspicious, doubtful, dubious, unconvinced, distrustful, mistrustful, unbelieving
Antonyms
believing, trusting, credulous, naive, unsuspecting, gullible, wet behind the ears
Examples
An incredulous look
نگاهی حاکی از ناباوری
‘Here?’ said Kate, incredulous.
"کیت" با ناباوری گفت: اینجا؟
I am wholly incredulous of the truth of his story.
من کاملاً به حقیقت داستان او شک دارم.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.