Ineffectual
[ˌɪnɪˈfektʃuəl]Adjective
without the ability to achieve much; weak; not achieving what you want to
بیاثر، بیهنایش، بیفایده، بیثمر، بیسود، بینتیجه
Synonyms
unproductive, useless, ineffective, vain, unsuccessful, pointless, futile, fruitless, to no avail, unprofitable, to no effect, unavailing, unfruitful, profitless, bootless, inefficacious, inefficient, useless, powerless, poor, weak, inadequate, pathetic, unfit, ineffective, feeble, worthless, inept, impotent
Examples
Ineffectual attempts
کوششهای بینتیجه
Ineffectual protests
اعتراضات بیفایده
An ineffectual attempt to reform the law
تلاش بی نتیجه برای اصلاح قانون
He plays the role of a blustering and ineffectual teacher.
او نقش یک معلم غمگین و بی تاثیر را بازی می کند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.