Jaunty
[ˈdʒɔːnti]Adjective
showing that you are feeling confident and pleased with yourself
شیک، متداول، (به) مد روز
lively
سر زنده، سرحال، مست و ملنگ، شنگول
Synonyms
sprightly, buoyant, carefree, high-spirited, gay, smart, trim, lively, airy, spruce, breezy, perky, sparky, dapper, self-confident, showy
Antonyms
serious, dull, dignified, sedate, lifeless, staid
Examples
A jaunty straw hat with a red ribbon
کلاه حصیری شیک با روبان قرمز
He had a jaunty walk.
او پیاده روی شادی داشت.
Peter Webster, forty-seven, is a jaunty, jolly fellow.
پیتر وبستر، چهل و هفت ساله، فردی شاداب و سرزنده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.