Laconic
[ləˈkɑːnɪk]Adjective
using only a few words to say something
موجز (و کمی مبهم)، کم حرف، مختصر گو، کوتاه
Synonyms
terse, short, brief, clipped, to the point, crisp, compact, concise, curt, succinct, pithy, monosyllabic, sententious
Antonyms
rambling, long-winded, wordy, voluble, loquacious, verbose
Examples
"we will see!" was his laconic answer.
پاسخ کوتاه او این بود: ((خواهیم دید!))
A laconic comment
یک نظر کوتاه
His laconic comment was, ‘Too bad!’
نظر کوتاه او این بود: "خیلی بد!"
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.