Largess
[lɑːrˈdʒes]Noun
the act or quality of being generous with money; money that you give to people who have less than you
بخشش، گشاده دستی، عطیه، هر چیز اهدایی، آزادگی، جوانمردی، بلند نظری
Synonyms
cumshaw, gratuity, perquisite, tip
Examples
This school owes its existence to his largess.
این مدرسه موجودیت خود را مرهون سخاوت ایشان است.
To dispense largesse to the poor
انعام دادن به فقرا
She is not noted for her largesse (= she is not generous).
او به خاطر بزرگواری اش مشهور نیست (= سخاوتمند نیست).
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.