دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته ششم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Laudable

  [ˈlɔːdəbl]

Adjective

​deserving to be praised or admired, even if not really successful

ستودنی، درخور ستایش، تمجیدانگیز، درود انگیز

Synonyms

praiseworthy, excellent, worthy, admirable, of note, commendable, creditable, meritorious, estimable

Antonyms

lowly, unworthy, contemptible, base, ignoble, blameworthy

Examples

His efforts on behalf of the poor are laudable.

کوشش‌های او در راه مستمندان ستودنی است.

It was a laudable attempt to end the stalemate in the talks.

این یک تلاش ستودنی برای پایان دادن به بن بست در مذاکرات بود.

Laudable though these aims are, they are not likely to succeed.

اگرچه این اهداف قابل ستایش هستند، اما به احتمال زیاد موفق نیستند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>