دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و هشت ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Legerdemain

  [ˈledʒərdəmeɪn]

Noun

​movements of your hand that are done with skill so that other people cannot see them

چشم‌بندی، شعبده‌بازی، تردستی، حقه بازی، حیله‌گری، گول زنی، فریب‌کاری،- سفسطه

Synonyms

sleight of hand, prestidigitation, deception, maneuvering, manipulation, cunning, artifice, trickery, subterfuge, feint, contrivance, chicanery, hocus-pocus, craftiness, artfulness, footwork

Examples

Some accused the White House of legerdemain.

برخی کاخ سفید را متهم به فریب کاری کردند.

The lawyer confused the jury with his legal legerdemain.

وکیل، هیئت منصفه را با حیله گری قانونی (سفسطه) خود به اشتباه انداخت.

A common trick of legerdemain is to take rabbits from an apparently empty hat.

یکی از ترفندهای متداول تردستی این است که خرگوش ها را از یک کلاه به ظاهر خالی بیرون می آورند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>