دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Loath

  [ləʊθ]

Adjective

not willing to do something

بی میل، بی‌زار، نامتمایل، چندش دار

Synonyms

unwilling, against, opposed, counter, resisting, reluctant, backward, averse, disinclined, indisposed

Antonyms

willing, keen, anxious, eager, enthusiastic, avid, desirous

Examples

nothing loath

نه با بی‌میلی، بامیل، به دلخواه

To be loath to depart

نسبت به رفتن بی میل بودن

He was loath to admit his mistake.

از اعتراف به اشتباه خود بیزار بود.

They were obviously loath to let her leave.

آنها ظاهرا مایل نبودند که اجازه بدهند او برود.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>