دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و پنج ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Lottery

  [ˈlɑːtəri]

Noun

a scheme for distributing prizes by lot or chance AND a way of raising money for a government, charity, etc. by selling tickets that have different numbers on them that people have chosen. Numbers are then chosen by chance and the people who have those numbers on their tickets win prizes.

طرحی‌ برای توزیع‌ جایزه از طریق‌ بخت‌ آزمایی‌ یا شانس‌، بخت آزمایی، لاتاری، قرعه کشی

a situation whose success or result is based on luck rather than on effort or careful organization

گزینش از راه بخت آزمایی

Synonyms

raffle, draw, lotto, sweepstake, gamble, chance, risk, venture, hazard, toss-up

Examples

The merit of a lottery is that everyone has an equal chance.

خوبی‌ قرعه‌ کشی‌ این‌ است‌ که‌ همه‌ شانس‌ یکسانی‌ دارند.

We thought that a lottery was an absurd way of deciding who should be the team captain.

تصور می‌کردیم‌ قرعه‌ کشی‌ راه احمقانه‌ای برای تعیین‌ کاپیتان تیم‌ است‌.

The rash young man claimed the lottery prize only to find he had misread his number.

مرد جوان عجول تنها بخاطر اینکه‌ شماره اش را اشتباه خوانده بود، ادعای جایزه ی بخت‌ آزمایی‌ را داشت‌.

Military draft lottery

قرعه کشی برای خدمت نظام

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>