دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و شش ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Lucrative

  [ˈluːkrətɪv]

Adjective

producing a large amount of money; making a large profit

سود آور، پر سود، پر درآمد، پر منفعت، پول‌ساز

Synonyms

profitable, rewarding, productive, fruitful, paying, high-income, well-paid, money-making, advantageous, win-win, gainful, remunerative

Examples

A lucrative investment

سرمایه گذاری سود آور

Many of the engineers left the service for more lucrative jobs abroad.

بسیاری از مهندسان برای مشاغل پردرآمدتر در خارج از کشور، کار را ترک کردند.

The firm has a lucrative business contract with the Scottish Executive.

این شرکت یک قرارداد تجاری سودآور با مدیران اجرایی اسکاتلند دارد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>