دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و هشت ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Malleable

  [ˈmæliəbl]

Adjective

(of metal, etc.) that can be hit or pressed into different shapes easily without breaking or cracking (= starting to split)

(فلزات) چکش خوار، چکش خور

​(of people, ideas, etc.) easily influenced or changed

دیس‌پذیر، خم‌پذیر، قابل انعطاف، سازش‌پذیر، (مجازی) سازگار

Synonyms

manageable, adaptable, compliant, impressionable, pliable, tractable, biddable, governable, like putty in your hands, workable, soft, plastic, tensile, ductile

Examples

The malleable character of youth

سرشت شکل‌پذیر جوانی

The new ruler was more malleable than his predecessor.

حاکم جدید از فرد قبلی منعطف تر بود.

Copper is a malleable metal.

مس یک فلز چکش خوار است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>