دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و پنج ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Martinet

  [ˌmɑːrtnˈet]

Noun

​a very strict person who demands that other people obey orders or rules completely

نظامی با انضباط و سختگیر، آدم سختگیر و با انضباط

Synonyms

disciplinarian, authoritarian, stickler, taskmaster, taskmistress, drillmaster

Examples

They discover that the new teacher is a martinet.

آنها متوجه میشوند که معلم جدید بسیار خشک و منضبط (بسیار مقرراتی) است.

The woman in charge was a martinet who treated us like children.

خانمی که مسئول بود بقدری مقرراتی و خشک بود که مثل بچه ها با ما رفتار میکرد.

Lady Hoby was also a martinet and believed that learning could only be achieved through hard work and discipline.

"لیدی هابی" نیز یک فرد ستخ گیر و منضبط بود و معتقد بود که یادگیری تنها از طریق سخت کوشی و نظم به دست می آید.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>