دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته دهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Mastiff

  [ˈmæstɪf]

Noun

a large, strong dog with short hair

سگ مستیف (که موی کوتاه و لب‌ها و گوش‌های آویخته دارد)، سگ نگهبان

Examples

Ask not what bull mastiffs can do for you.

نپرسید که سگ های نگهبان نر چه کاری می توانند برای شما انجام دهند.

A bloody-mouthed mastiff tied by a chain to a lintel of a door snarled and barked.

سگ نگهبان با دهانی خون آلودی که با زنجیر به لنگه در بسته شده بود، خرخر و پارس کرد.

He stepped over, pierced one of the raw chunks with his dagger and held it up before the mastiff.

او جلوتر رفت، یکی از تکه های خام را با خنجرش سوراخ کرد و جلوی سگ نگهبان گرفت.

Two huge gaolers, with the bodies of apes and the faces of cruel mastiffs, padded silently behind them.

دو دروازه‌بان بزرگ، با بدن های همچون میمون‌ و چهره‌ سگ های نگهبان بی‌رحم، بی‌صدا پشت سرشان قرار می‌گرفتند.

One Sunday, he went hunting with his fierce black mastiffs, stopping only to swig at a flask of strong drink.

یک روز یکشنبه، او با سگ های نگهبان سیاه خشن خود به شکار رفت و فقط برای نوشیدن یک قمقمه نوشیدنی قوی ایستاد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>