Matron
[ˈmeɪtrən]Noun
A married woman or a widow, especially a mother of dignity, mature age, and established social position.
خاتون، کدبانو، زن خانه دار، بانو
a nurse who is in charge of the other nurses in a hospital
(بیمارستان) مدیر، سر پرستار
a woman who is in charge of women and children in a school or prison
(زندان زنان و برخی سازمانهای دیگر) سر پیشخدمت، مستخدم، سرپرست کودکان
Examples
The matron bore down upon the terrified nurses.
زن خانه دار از پرستاران وحشت زده رنجید.
Frank looked up in surprise when Matron walked in.
وقتی بانو وارد شد، فرانک با تعجب به بالا نگاه کرد.
The matron wouldn't let him go because he was just getting over a chill.
سرپرستار اجازه نمی داد که او برود چونکه تازه حالش داشت خوب میشد. (استراحت میکرد)
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.