دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نوزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Mendacious

  [menˈdeɪʃəs]

Adjective

telling lies, especially habitually; dishonest; lying; untruthful

دروغگو، نادرست، کذاب

false or untrue

دروغ، قلابی، کاذب

Synonyms

lying, false, untrue, fraudulent, dishonest, deceptive, deceitful, insincere, duplicitous, perjured, perfidious, fallacious, untruthful

Antonyms

true, genuine, honest, truthful

Examples

A mendacious person

یک آدم دروغگو

Mendacious press statements

اظهارات مطبوعاتی دروغین

She gave us a mendacious report.

او به ما یک گزارش غلط ارائه داد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>