Mercenary
[ˈmɜːrsəneri]Adjective
only interested in making or getting money
(کسی که برای پول هر کاری میکند) مزدور، خریدنی، آزمند، پولکی، پولدوست، مزدوروار، آزمندانه
Synonyms
greedy, grasping, acquisitive, venal, avaricious, covetous, money-grubbing, bribable, hired, paid, bought, venal
Antonyms
liberal, generous, benevolent, idealistic, altruistic, philanthropic, unselfish, munificent
Examples
A mercenary doctor who pays more attention to money than to his patients.
پزشک آزمندی که به پول بیش از بیمارش توجه دارد.
A mercenary society/attitude
جامعه/نگرش آزمندانه
She's interested in him for purely mercenary reasons.
صرفاً بخاطر پول به او علاقه مند است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.