دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و سه ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Mercenary

  [ˈmɜːrsəneri]

Adjective

only interested in making or getting money

(کسی که برای پول هر کاری می‌کند) مزدور، خریدنی، آزمند، پولکی، پول‌دوست، مزدوروار، آزمندانه

Synonyms

greedy, grasping, acquisitive, venal, avaricious, covetous, money-grubbing, bribable, hired, paid, bought, venal

Antonyms

liberal, generous, benevolent, idealistic, altruistic, philanthropic, unselfish, munificent

Examples

A mercenary doctor who pays more attention to money than to his patients.

پزشک آزمندی که به پول بیش از بیمارش توجه دارد.

A mercenary society/attitude

جامعه/نگرش آزمندانه

She's interested in him for purely mercenary reasons.

صرفاً بخاطر پول به او علاقه مند است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>