Minority
[maɪˈnɔːrəti]Noun
smaller number or part; less than half OR the smaller part of a group; less than half of the people or things in a large group
تعداد یا بخش کوچکتر، کمتر از نصف، اقلیت، کهاده
a small group within a community or country that is different because of race, religion, language, etc.
اقلیت مذهبی (یا نژادی یا ملی)
the state of being under the age at which you are legally an adult
خردسالی، عدم بلوغ، صغر، کهادی، کهتری
Synonyms
nonage, infancy
Antonyms
majority
Examples
Only a small minority of the neighborhood didn't want a new park.
تنها تعداد کمی از همسایگان پارك جدید نمیخواستند.
A minority of our athletes who competed in the Olympics were victorious.
تعداد کمی از ورزشکاران ما که در مسابقات المپیک رقابت کردند، پیروز شدند.
Blacks are a minority group in the United States.
در ایالات متحده سیاهان گروه اقلیت هستند.
Be in a (or the) minority
در اقلیت بودن
Minority groups
اقلیتها (مذهبی یا نژادی و غیره)
Minority government
دولتی که در پارلمان اکثریت ندارد
He is past the age of minority.
او از سن بلوغ گذشته است (بالغ شده است).
The minority party
حزب اقلیت
A small minority of voters
اقلیت کوچکی از رای دهندگان
A minority of households have running water.
تعداد قلیلی از خانوادهها آب لوله کشی دارند.
They do not respect the rights of religious minorities.
آنان حقوق اقلیتهای مذهبی را محترم نمی شمارند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما