دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و شش ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Narcotic

  [nɑːrˈkɑːtɪk]

Noun

a powerful illegal drug that affects the mind in a harmful way. Heroin and cocaine are narcotics.

ماده‌ی مخدر (مثلا تریاک و مرفین و هرویین و غیره)

drug that produces drowsiness, sleep, dullness, or an insensible condition, and lessens pain by dulling the nerves OR a substance that relaxes you, reduces pain or makes you sleep

ماده ای که‌ خماری، خواب، بی‌حالی‌ یا حالت‌ بی‌حسی‌ ایجاد می‌کند و با تسکین‌ اعصاب درد را کاهش‌ می‌دهد، هر چیزی که کرخ یا سست می کند، آرام کننده

Synonyms

drug, anaesthetic, downer, painkiller, sedative, opiate, palliative, tranquillizer, anodyne, analgesic

Examples

Opium is a powerful narcotic.

تریاک یک‌ ماده مخدر قوی است‌.

A mild narcotic

مسکن خفیف

A narcotics agent

یک مامور مواد مخدر

Narcotic

  [nɑːrˈkɑːtɪk]

Adjective

​(of a drug) that affects your mind in a harmful way

مخدر، تخدیر کننده، سستگر، کرخ‌ساز، اعتیادی، وابسته به یا برای معتادان

a narcotic drug takes away pain or makes you sleep OR ​(of a substance) making you sleep

مسکن، مخدر، آرام کننده

Synonyms

sedative, calming, dulling, numbing, hypnotic, analgesic, stupefying, soporific, somnolent, painkilling

Examples

We do not have adequate knowledge of the narcotic properties of these substances.

ما از خواص خواب آور این‌ داروها آگاهی‌ کافی‌ نداریم‌.

The doctor prescribed a narcotic medicine to soothe the patient’s suffering.

پزشک‌ برای تسکین‌ درد بیمار یک‌ داروی مخدر تجویز کرد.

A mild narcotic effect

اثر مسکن خفیف

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>