دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Nefarious

  [nɪˈferiəs]

Adjective

criminal; extremely bad

نابکار، بدجنس، بدکار، شریر، زشت، شیطانی، شنیع

Synonyms

wicked, base, criminal, evil, foul, horrible, dreadful, vicious, monstrous, shameful, vile, atrocious, sinful, heinous, depraved, odious, abominable, infernal, villainous, iniquitous, execrable, detestable, opprobrious

Antonyms

good, just, noble, upright, admirable, honorable, honest, virtuous, praiseworthy

Examples

Nefarious activities

فعالیت های شیطانی

Nefarious activities such as drug trafficking and fraud

فعالیت های شنیع مانند قاچاق مواد مخدر و کلاهبرداری

They can hack your account and use the information for nefarious purposes.

آنها می توانند حساب شما را هک کنند و از اطلاعات برای اهداف پلید استفاده کنند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>