دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس ششم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Neglect

  [nɪˈɡlekt]

Noun

the fact of not giving enough care or attention to something/somebody; the state of not receiving enough care or attention

قصور، مسامحه، غفلت، کوتاهی، سهل‌انگاری، بی توجهی، نادیده انگاری، مورد غفلت یا بی توجهی قرار گرفتن، فراموش شدگی

Synonyms

disregard, oversight, slight, default, delinquency, dereliction, failure, omission, nonfeasance

Examples

The damage caused by neglect

خسارت حاصله در نتیجه‌ی بی توجهی

His neglect of his duties is inexcusable.

قصور او در انجام وظایفش بخشودنی نیست.

The gardens sadly fell into neglect and disrepair.

باغ ها متأسفانه دچار بی توجهی و خرابی شدند.

Neglect

  [nɪˈɡlekt]

Verb

to fail to take care of somebody/something She denies neglecting her baby.

نادیده انگاشتنی، مورد توجه قرار ندادن

to not give enough attention to something

کم توجهی کردن به، نرسیدن به، قصور کردن، فروگذارکردن، فروگذاشتن، فرویش کردن

to fail or forget to do something that you ought to do

مسامحه کردن، قصورکردن، غفلت کردن، انجام ندادن (وظیفه و غیره)، کوتاهی کردن

Synonyms

disregard, ignore, leave alone, turn your back on, fail to look after, shirk, forget, overlook, omit, evade, pass over, skimp, procrastinate over, let slide, be remiss in or about

Antonyms

remember, look after, take care of, attend to, attend, heed, look at, note, notice, pay attention, recognize, regard, respect, admire, approve, cherish, compliment, flatter, like, love, praise, welcome

Examples

The senator neglected to make his annual report to Congress.

سناتور از ارائه‌ گزارش سالانه‌اش به‌ کنگره، غفلت‌ کرد.

Bob’s car got dirty when he neglected to keep it polished.

وقتی‌ «باب» از براق نگه داشتن‌ اتومبیلش‌ غفلت‌ کرد، ماشینش‌ کثیف‌ شد.

It is essential that you do not neglect your homework.

ضروری است‌ که‌ به‌ تکالیفت‌ بی‌توجهی‌ نکنی‌.

To neglect the advice of others

پند دیگران را نادیده گرفتن

The teacher neglected the real needs of his students.

معلم به نیازهای واقعی شاگردان خود توجه نکرد.

To neglect one's family

به خانواده‌ی خود نرسیدن

She neglected her clothes and hair.

او به سر و وضع خود توجه نمی‌کرد.

I neglected to wind the clock.

در کوک کردن ساعت دیواری غفلت کردم.

He neglected to inform the police about the fire.

او در گزارش آتش سوزی به پلیس مسامحه کرد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>