Nepotism
[ˈnepətɪzəm]Noun
giving unfair advantages to your own family if you are in a position of power, especially by giving them jobs
(دادن شغل و امتیازات ناسزیده به خویشاوندان) تبارگماری، تبعیض به سود خویشاوند، پارتی بازی، خویشاوند گماری، انتصاب فامیلی
Synonyms
favouritism, bias, patronage, preferential treatment, partiality
Examples
His errors were nepotism and acceptance of gifts.
گناه او پارتی بازی برای خویشاوندان خود و قبول هدایا بود.
Cage changed his name to deflect accusations of nepotism.
"کیج" نام خود را تغییر داد تا اتهامات مربوط به انتصاب های فامیلی را از بین ببرد.
The governor was accused of nepotism after he hired his inexperienced nephew to fill a top position.
فرماندار پس از اینکه برادرزاده بی تجربه خود را استخدام کرد تا جایگاه بالایی را پر کند متهم به انتصاب های فامیلی شد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما