Nominate
[ˈnɑːmɪneɪt]Verb
to formally suggest that somebody/something should be chosen for an important role, prize, position, etc.
نامزد کردن، کاندید کردن، (برای شغل یا جایزه و غیره) پیشنهاد کردن، نامبر کردن
to choose somebody to do a particular job
گماشتن، منصوب کردن، برگماشتن
to choose a time, date or title for something
زمان، تاریخ یا عنوانی را برای چیزی انتخاب گرفتن
to name; designate
(در اصل) نامیدن، نام گذاری کردن، اسم گذاشتن (روی کسی یا چیزی)
Synonyms
propose, suggest, recommend, submit, put forward, appoint, name, choose, commission, select, elect, assign, designate, empower
Examples
Three times Bryant was nominated for office but he was never elected.
«برایانت» سه بار برای این منصب نامزد شد اما هرگز انتخاب نشد.
The President nominated him for Secretary of State.
رئیس جمهور وی را برای وزارت امور خارجه نامزد کرد.
Though Danny was nominated last, he emerged as the strongest candidate.
اگرچه «دنی» به عنوان آخرین نفر نامزد شد، اما به عنوان قویترین نامزد ظاهر شد.
He could nominate all of those islands.
او میتوانست نام همهی آن جزایر را بگوید.
He was nominated for a new job.
او را برای شغل جدیدی انتخاب کردند.
He had been nominated to receive the Nobel prize.
او نامزد دریافت جایزه نوبل شده بود.
The company managers nominated me as the new treasurer.
مدیران شرکت، مرا به عنوان خزانهدار برگزیدند.
The President shall nominate and by the advice and consent of the Senate, shall appoint ambassadors.
رئیس جمهور سفیران را پیشنهاد و پس از مشورت و توافق مجلس سنا آنها را منصوب میکند.
1 December has been nominated as the day of the election.
یکم دسامبر به عنوان روز انتخابات نامیده شده است.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما