Outlaw
[ˈaʊtlɔː]Noun
an exile; an outcast; a criminal OR (used especially about people in the past) a person who has done something illegal and is hiding to avoid being caught; a person who is not protected by the law
تبعیدی، مطرود، جانی، جانی فراری، تبهکار فراری، قانون شکن حرفهای، یاغی، گردنکش، متمرد، شرور، (در اصل) خلع شخص از حمایت قانون (به خاطر قتل عمد یا گناه بزرگ - کشتن چنین کسی مجازات نداشت)
Synonyms
bandit, criminal, thief, crook, robber, fugitive, outcast, delinquent, felon, highwayman, desperado, marauder, brigand, lawbreaker, footpad
Examples
The best known outlaw of the American West was Jesse James.
مشهورترین تبهکار غرب آمریکا «جسی جیمز» بود.
An animal which is cast out by the rest of the pack is known as an outlaw.
حیوانی که بوسیله بقیه گروه بیرون انداخته میشود حیوان طرد شده نامیده میشود.
A band of outlaws that attacked and plundered caravans.
یک دسته یاغی که به کاروانها حمله میکردند و آنها را میچاپیدند.
Outlaw
[ˈaʊtlɔː]Verb
to declare unlawful OR to make something illegal
غیرقانونی کردن، ممنوع کردن، یاغی خواندن، از حقوق مدنی و حمایت قانونی محروم کردن، متمرد اعلام کردن
Synonyms
ban, bar, veto, forbid, condemn, exclude, embargo, suppress, prohibit, banish, disallow, proscribe, make illegal, interdict, criminalize, banish, excommunicate, ostracize, put a price on (someone's) head
Antonyms
support, allow, approve, permit, sanction, consent, endorse, authorize, legalise
Examples
Congress has outlawed the sale of certain drugs.
کنگره ی آمریکا فروش برخی از داروها را غیر قانونی اعلام کرده است.
Handguns ought to be outlawed.
اسلحهی کمری باید ممنوع اعلام شود.
Legislations which outlawed dueling.
لوایحی که جنگ تن به تن را غیرقانونی کرد.
The sale of alcoholic beverages has been outlawed.
فروش نوشابههای الکلی غیرقانونی شده است.
We will outlaw the rebels unless they surrender immediately.
اگر شورشیان فورا تسلیم نشوند آنها را از حمایت قانون و حقوق محروم خواهیم کرد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما