Pandemonium
[ˌpændəˈməʊniəm]Noun
a situation in which there is a lot of noise and activity with a great lack of order, especially because people are feeling angry or frightened
جای شلوغ پلوغ، جای خر تو خر، محل پر جنب و جوش، جنجال، جوش و خروش، قیامت
Synonyms
uproar, confusion, chaos, turmoil, racket, clamor, din, commotion, rumpus, bedlam, babel, tumult, hubbub, ruction, hullabaloo, hue and cry, ruckus
Antonyms
order, peace, arrangement, calm, hush, tranquility, stillness, repose, peacefulness, quietude
Examples
Suddenly pandemonium broke loose.
ناگهان غوغا بپا شد.
There was complete pandemonium in the kitchen.
در آشپزخانه غوغایی برپا بود.
There was pandemonium when the news was announced.
زمانی که این خبر اعلام شد هیاهویی به پا شد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.