دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و پنج ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Parable

  [ˈpærəbl]

Adjective

a short story that teaches a moral or spiritual lesson, especially one of those told by Jesus as recorded in the Bible

حکایت (داستان ساده و کوتاه با معنی اخلاقی یا مذهبی)، قصه، سرگذشتچه، تمثیل

Synonyms

lesson, story, fable, allegory, moral tale, exemplum

Examples

This is an ancient parable.

این یک تمثیل قدیمی است.

In many ways Alan Bond's demise is a parable of the last 10 years.

از بسیاری جهات، مرگ "آلن باند" حکایتی از 10 سال گذشته است.

Let me see if I can fashion a parable that will be of use to a politician.

بگذارید ببینم آیا می توانم مثلی بسازم که برای یک سیاستمدار مفید باشد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>