Passé
[pæˈseɪ]Adjective
no longer fashionable
کهنه، از مد افتاده، دوره زیبایی و عنفوان جوانی را گذرانده، کهنه مسلک، گذشته
Synonyms
out-of-date, old-fashioned, dated, outdated, obsolete, unfashionable, antiquated, outmoded, old hat, outworn, unhip, démodé
Examples
Her ideas on food are distinctly passe.
ایده های او در مورد غذا کاملاً کهنه است.
He was a fine actor but he's a bit passe now.
او بازیگر خوبی بود، اما اکنون دیگر دورانش گذشته است.
It was fashionable in the sixties but definitely passe in the eighties.
اون در دهه شصت مد بود اما قطعا در دهه هشتاد از مد افتاده و قدیمی است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.