دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته نوزدهم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Pecuniary

  [pɪˈkjuːnieri]

Adjective

​relating to or connected with money

وابسته به پول، پولی، مالی

Synonyms

monetary, economic, financial, capital, commercial, fiscal, budgetary

Examples

Pecuniary problems

مسائل پولی

Pecuniary advantage

مزیت مالی

He was trying to get a pecuniary advantage for himself.

او سعی می کرد برای خود یک مزیت (امتیاز) مالی به دست آورد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>