دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و سه ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Pedagogue

  [ˈpedəɡɑːɡ]

Noun

a teacher; a person who likes to teach people things, especially because they think they know more than other people

معلم (با تداعی کمی منفی: معلم ملانقطی یا از نظر تفکر یکدنده و قشری)، معلم سخت گیر، مربی

Synonyms

teacher, instructor, educator, pedant, dominie, dogmatist, master or mistress, schoolmaster or schoolmistress

Examples

He was a French pedagogue and historian.

او معلم و مورخ فرانسوی بود.

Hope pre-school pedagogue can give children education they need.

امیدواریم مربی پیش دبستانی بتواند به کودکان آموزش های لازم را بدهد.

One of the most important duties of a pedagogue is to teach the pupil how to practice correctly.

یکی از مهم ترین وظایف یک معلم آموزش درست تمرین کردن به دانش آموز است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>