دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته سی و شش ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Perfidious

  [pərˈfɪdiəs]

Adjective

that cannot be trusted

خائنانه، نابکارانه، خائن، نابکار، خیانت کار

Synonyms

treacherous, dishonest, false, corrupt, unfaithful, two-faced, disloyal, deceitful, faithless, untrustworthy, double-dealing, traitorous, double-faced, treasonous, recreant

Examples

Even perfidious Anglo - Saxons agree on the need for change.

حتی آنگلوساکسون های خیانتکار نیز موافق تغییر هستند.

She described the new criminal bill as a perfidious attack on democracy.

او لایحه جدید جنایی را یک حمله خائنانه به دموکراسی توصیف کرد.

You cannot trust such a perfidious rogue, a man who would betray even his best friend!

شما نمی توانید به چنین سرکش خیانتکاری اعتماد کنید، مردی که حتی به بهترین دوست خود خیانت می کند!

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>