دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته پنجم ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Pernicious

  [pərˈnɪʃəs]

Adjective

having a very harmful effect on somebody/something, especially in a way that is not easily noticed

زیانبار، تباه کننده، تباهگر، ویرانگر، مخرب، مضر، خانمان برانداز، مهلک

Synonyms

wicked, bad, damaging, dangerous, evil, offensive, fatal, deadly, destructive, harmful, poisonous, malicious, malign, malignant, detrimental, hurtful, malevolent, noxious, venomous, ruinous, baleful, deleterious, injurious, noisome, baneful, pestilent, maleficent

Examples

Pernicious habits

عادات مضر

A pernicious influence

اثر مهلک

Pernicious restraints

محدودیت‌های زیانبار

The pernicious influence of TV violence on children

تأثیر مخرب خشونت تلویزیونی بر کودکان

Ageism is equally as offensive and pernicious as sexism.

سن گرایی به اندازه تبعیض جنسی توهین آمیز و مضر است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>