Peruse
[pəˈruːz]Verb
to read something, especially in a careful way
(به دقت) خواندن، مرور کردن، مطالعه کردن، بررسی کردن
Synonyms
read, study, scan, check, examine, inspect, browse, look through, eyeball, work over, scrutinize, run your eye over
Examples
Applicants should peruse the list of the required documents carefully.
در خواستکنندگان باید با دقت فهرست مدارک لازم را مطالعه کنند.
The people who belittled him first ended by perusing him.
مردمی که ابتدا او را دست کم میگرفتند عاقبت او را مورد مداقه قرار دادند.
Milton spent seven years of his life perusing the world's masterpieces.
میلتون هفت سال از عمر خود را صرف خواندن شاهکارهای جهان کرد.
If we peruse the course of history...
اگر سیر تاریخ رامورد بررسی قرار دهیم...
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.