دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس دوازدهم ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Pollute

  [pəˈluːt]

Verb

make dirty OR to add dirty or harmful substances to land, air, water, etc. so that it is no longer pleasant or safe to use

آلودن، آلوده کردن، پلشت کردن، نجس کردن، ناپاک کردن، پژاگن کردن، (مجازی) لکه دار کردن

Synonyms

contaminate, dirty, mar, poison, soil, foul, infect, spoil, stain, taint, adulterate, make filthy, smirch, befoul, defile, violate, corrupt, sully, deprave, debase, profane, desecrate, dishonour, debauch, besmirch

Antonyms

clean, cleanse, purge, sterilize, disinfect, decontaminate, sanitize, honour, esteem

Examples

The Atlantic Ocean is in danger of becoming polluted.

اقیانوس آتلانتیک‌ در خطر آلوده شدن است‌.

There is much evidence to show that the air we breathe is polluted.

مدارک زیادی وجود دارد که‌ نشان می‌دهد هوایی‌ که‌ ما تنفس‌ می‌کنیم‌ آلوده است‌.

It is claimed that soap powders pollute the water we drink.

ادعا می‌شود که‌ ذرات صابون، آبی‌ را که‌ می‌نوشیم‌ آلوده می‌کنند.

To pollute a temple

معبدی را نجس (آلوده) کردن

To pollute somebody's honor

شرف کسی را لکه دار کردن

Violent films that pollute young minds.

فیلم‌های پرخشونتی که فکر جوانان را آلوده می‌کند.

Cars and factories pollute the city's air.

اتومبیل‌ها و کارخانه‌ها هوای شهر را آلوده می‌کنند.

Chemical materials are polluting the river.

مواد شیمیایی رود خانه را آلوده می‌کند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>