دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و چهار ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Potent

  [ˈpəʊtnt]

Adjective

​having a strong effect on your body or mind

(دارو یا مشروب الکلی یا چای یا قهوه و غیره) قوی، موثر، کاری، (استدلال و غیره) قانع کننده، مجاب کننده، محکم، متین

powerful

نیرومند، قدرتمند، مقتدر، پرقدرت، پراقتدار، قدرقدرت، تهم، تهمتن، مرد افکن، زورمند، پرتوان

Synonyms

powerful, commanding, dynamic, dominant, influential, authoritative, persuasive, telling, convincing, effective, impressive, compelling, forceful, cogent, strong, powerful, mighty, vigorous, forceful, efficacious, puissant

Antonyms

ineffective, unconvincing, weak, impotent

Examples

A potent drink

مشروب قوی

A potent medicine

داروی موثر

This tea is too potent.

این چای خیلی پررنگ (یا قوی) است.

A potent king

پادشاه مقتدر

Potent weapons

سلاح‌های نیرومند

A potent argument

استدلال قانع کننده

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>