Propensity
[prəˈpensəti]Noun
a natural desire or need that makes you tend to behave in a particular way
گرایش (طبیعی)، میل (باطنی)، خواست
Synonyms
tendency, leaning, weakness, inclination, bent, liability, bias, disposition, penchant, susceptibility, predisposition, proclivity, proneness, aptness
Examples
He showed a propensity for violence.
او تمایل به خشونت نشان داد.
Her propensity for accepting a challenge
تمایل او به پذیرش یک چالش
She has a propensity to exaggerate.
او تمایل زیادی به اغراق دارد.
There is an increased propensity for people to live alone.
گرایش افراد به تنهایی بیشتر شده است.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.