دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و دو ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Provide

  [prəˈvaɪd]

Verb

to give something to somebody or make it available for them to use

تهیه کردن، تامین کردن، (روزی) رساندن

(of a law or rule) to state that something will or must happen

(قانون و غیره) تصریح کردن، قید کردن، فرنمود کردن، پیش بینی کردن

to make preparations to deal with something bad or unpleasant that might happen in the future

تدارک دیدن، فراهم کردن، آماده کردن، آمادن، پیش آماد کردن

​to give somebody the things that they need to live, such as food, money and clothing

در اختیار گذاشتن، در دسترس گذاشتن

Synonyms

supply, give, contribute, provision, distribute, outfit, equip, accommodate, donate, furnish, dispense, part with, fork out, stock up, cater to, purvey, bring, add, produce, present, serve, afford, yield, lend, render, impart, stipulate, state, require, determine, specify, lay down

Antonyms

refuse, deprive, withhold, keep back

Examples

How can we provide job opportunities for all our graduates?

چگونه‌ می‌توانیم‌ برای تمام فارغ التحصیلانمان فرصت‌های شغلی‌ را فراهم‌ کنیم‌؟

Hal said he would bring the ball provided he would be allowed to pitch.

«هال» گفت‌ توپ را می‌آورد مشروط بر اینکه‌ به‌ او اجازه ی پرتاب داده شود.

The government is obligated, among other things, to provide for the common welfare and secure the blessings of peace for all citizens.

دولت‌ مؤظف‌ است‌ تا علاوه بر موارد دیگر برای عوام الناس رفاه فراهم‌ آورد و موهبات آرامش‌ را برای تمام شهروندان تأمین‌ کند.

To provide military aid for our allies

تامین کمک نظامی جهت متحدان ما

The lord will provide.

خدا روزی‌رسان است.

We have to provide our farmers with financial aid.

بایستی کمک مالی در اختیار کشاورزانمان بگذاریم.

The government is providing against a probable famine.

دولت دارد برای مقابله با قحطی احتمالی تدارک می‌بیند.

The class is free but you have to provide your own books.

کلاس رایگان است ولی باید خودتان کتاب‌ها را تهیه کنید.

The hotel provides transportation to and from the airport.

رفت و آمد از فرودگاه به عهده‌ی هتل است.

We have to provide for our day of need now.

باید هم اکنون برای روز مبادا آماده شویم.

Passengers will be provided with free food and drink.

خوراک و نوشابه‌ی مجانی در اختیار مسافران گذاشته خواهد شد.

The contract provides that the work be finished in five days.

در قرارداد قید شده است که کار پنج روزه تمام شود.

The government is providing against a probable famine.

دولت دارد برای مقابله با قحطی احتمالی تدارک می‌بیند.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>