Pungent
[ˈpʌndʒənt]Adjective
having a strong taste or smell
(بو یا مزه) تند، پر ادویه، زبانگز
direct and having a strong effect
(در فکر) دردآور، تیز گونه، (سبک نگارش و سخن) تند و تیز، گزنده، بران
Synonyms
acid, acrid, aromatic, bitter, peppery, piquant, poignant, salty, sharp, sour, spicy, stinging, tangy, zesty, effluvious, hot, nosey, odoriferous, barbed, biting, bitter, caustic, incisive, peppery, piercing, poignant, salty, scathing, spicy, telling, trenchant, zesty, acrimonious, acute, cutting, exciting
Antonyms
blah, bland, blunt, calm, cheerful, dull, good, happy, kind, mild, nice, pleasant, soothing, sweet, weak
Examples
Pungent pickle
ترشی پر ادویه
A pungent smell
بوی تند
Pungent words
حرفهای نیشدار
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.