Rail
[reɪl]Verb
to complain about something/somebody in a very angry way
لغاز گفتن، لغز خواندن، عیبجویی کردن، سرزنش کردن، خردهگیری کردن، پرخاش کردن، تندی کردن
Synonyms
complain, attack, abuse, blast, flame, put down, criticize, censure, scold, castigate, revile, tear into, diss, fulminate, inveigh, upbraid, lambast(e), vituperate, vociferate
Examples
The speaker railed against government corruption.
ناطق فساد دستگاه دولت را مورد نکوهش قرار داد.
He railed against their unfair treatment.
او نسبت به رفتار ناعادلانه آنها شدیدا انتقاد کرد.
Consumers rail against the way companies fix prices.
مصرف کنندگان شدیدا نسبت به روشی که شرکت ها قیمت ها را تنظیم می کنند اعتراض می کنند.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.