Recede
[rɪˈsiːd]Verb
to move gradually away from somebody or away from a previous position
دور و محو شدن، زدوده شدن، پس رفتن، پس روی کردن، عقب رفتن، فروکش کردن
(especially of a problem, feeling or quality) to become gradually weaker or smaller
کم شدن، کاهش یافتن
(of hair) to stop growing at the front of the head
موی سر که به عقب می رود، کم می شود، کم کم کچل شدن از قسمت پیشانی
to draw back or withdraw from a conclusion, viewpoint, undertaking, promise, etc.
قول و غیره) عدول کردن، پس گرفتن
Synonyms
fall back, withdraw, retreat, draw back, return, go back, retire, back off, regress, retrogress, retrocede, lessen, decline, subside, abate, sink, fade, shrink, diminish, dwindle, wane, ebb
Examples
As you ride past in a train, you have the unique feeling that houses and trees are receding.
هنگامی که سوار قطار هستید این احساس بینظیر را دارید که خانهها و درختان دارند به عقب میروند.
Mr. Ranford's beard conceals his receding chin.
ریشهای آقای «رانفورد»، چانهی تورفتهاش را مخفی میکند.
Always cautious, Mr.Camhi receded from his former opinion.
آقای «کامهی» که همیشه محتاط است، از عقیده ی پیشین خود دست کشید.
Receding prices
قیمتهای در حال کاهش
A receding hairline
خط مو (در پیشانی) که در حال پسروی است
Flood waters have receded.
سیلابها فروکش کردهاند.
To recede from a promise
قول خود را پس گرفتن
Childhood memories gradually recede.
خاطرات کودکی کم کم زدوده میشود.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما