دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته بیست و دو ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Recondite

  [ˈrekəndaɪt]

Adjective

not known about or understood by many people

ژرف، پرمعنا، عمیق، دیر فهمیدنی، وابسته به مطالب ژرف، نهفته

Synonyms

obscure, involved, difficult, deep, dark, secret, hidden, mysterious, concealed, profound, mystical, esoteric, occult, arcane, abstruse, cabbalistic

Antonyms

simple, straightforward, exoteric

Examples

A recondite subject

یک موضوع ژرف

We hear from mathematicians that bees have practically solved a recondite problem.

ما از ریاضیدانان می شنویم که زنبورها عملاً یک مسئله ژرف و پیچیده را حل کرده اند.

Although the calculation method of the average value is simple but its meaning is recondite.

اگرچه روش محاسبه مقدار متوسط ساده است اما معنای آن پیچیده و مبهم است.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>