Refrain
[rɪˈfreɪn]Noun
a comment or complaint that is often repeated
انتقاد و نظری که بارها تکرار شود، تکرار مکررات، مکررات
the part of a song or a poem that is repeated after each verse
(شعر و سرود) برگردان، بند ترجیع، واگردان، آهنگ واگردان
Synonyms
chorus, song, tune, melody
Examples
Complaints about poor food in schools have become a familiar refrain.
شکایت از تغذیه ضعیف در مدارس به انتقادی تکراری و آشنا تبدیل شده است.
The protest began with a small group, but then the others took up the refrain.
تظاهرات با گروه کوچکی آغاز شد، اما پس از آن افراد بیشتری به تظاهرات ادامه دادند.
I kept hearing the same refrain.
من مدام همان حرف های تکراری را می شنیدم.
Refrain
[rɪˈfreɪn]Verb
to stop yourself from doing something, especially something that you want to do
خودداری کردن، احتراز کردن، اجتناب کردن
Synonyms
stop, avoid, give up, cease, do without, renounce, abstain, eschew, leave off, desist, forbear, kick
Examples
Refrain from making hasty promises.
از دادن قول های شتابزده خودداری کن.
Milo could not refrain from laughing at the jest.
«میلو» نتوانست از خندیدن به لطیفه خودداری کند.
If you want to be heard, you must refrain from mumbling.
اگر میخواهی شنیده شوی باید از زیر لب سخن گقتن اجتناب کنی.
Please refrain from smoking.
لطفا از کشیدن سیگار خودداری کنید.
Although insulted, she refrained from answering.
با آنکه مورد توهین قرار گرفته بود از پاسخ دادن خودداری کرد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما