Remuneration
[rɪˌmjuːnəˈreɪʃn]Adjective
an amount of money that is paid to somebody for the work they have done
مزد، اجرت، دستمزد، پاداش، حقوق
Synonyms
payment, income, earnings, salary, pay, return, profit, fee, wages, reward, compensation, repayment, reparation, indemnity, retainer, reimbursement, recompense, stipend, emolument, meed
Examples
High rates of remuneration
نرخ بالای دستمزد
Petitions to the Admiralty for remuneration for his discovery brought nothing.
درخواست به اداره نیروی دریایی برای دریافت پاداش برای کشف او چیزی به همراه نداشت.
Accordingly, in future the limit will rise with increase in the hourly remuneration rates, which should ease the position.
بر این اساس، در آینده با افزایش نرخ دستمزد ساعتی، این سقف افزایش خواهد یافت که باید موقعیت و وضع را تسهیل کند.
Although many officials and newspapers proposed that they be paid a modest salary, only the chief headmen received official remuneration.
اگرچه بسیاری از مقامات و روزنامهها پیشنهاد دادند که حقوق متوسطی به آنها پرداخت شود، اما فقط مدیران ارشد حقوق رسمی دریافت کردند.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما