Repetition
[ˌrepəˈtɪʃn]Noun
the fact of doing or saying the same thing many times AND a thing that has been done or said before
تکرار، بازانجام، بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل دوباره گفتن یا دوباره انجام دادن، عمل تکرار شده
Synonyms
recurrence, repeating, reappearance, duplication, echo, repeating, redundancy, replication, duplication, restatement, iteration, reiteration, tautology, recapitulation, repetitiousness
Examples
The repetition of new words in this book will help you to learn them.
تکرار کلمات جدید این کتاب، به شما کمک میکند تا آن ها را یاد بگیرید.
Any repetition of such unruly behavior will be punished.
هرگونه تکرار چنین رفتار سرکشانهای منجر به کیفر میشود.
After a repetition of his costly mistake, Jerry was fired from his job.
«جری» بعد از تکرار اشتباه پرهزینهاش، از کارش اخراج شد.
... Night and day there was exercise and repetition.
(سعدی) ... شب و روز تمرین و تکرار بود.
The dying soldier's repetition of the word "mother" saddened me.
تکرار واژهی ((مادر)) توسط سرباز در حال مرگ مرا متاثر کرد.
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ما