دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس بیست و نه ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Repetition

  [ˌrepəˈtɪʃn]

Noun

the fact of doing or saying the same thing many times AND a thing that has been done or said before

تکرار، بازانجام، بسکرد، چندبارگی، دمادمی، دمگیری، پدیساری، عمل‌ دوباره گفتن‌ یا دوباره انجام دادن، عمل تکرار شده

Synonyms

recurrence, repeating, reappearance, duplication, echo, repeating, redundancy, replication, duplication, restatement, iteration, reiteration, tautology, recapitulation, repetitiousness

Examples

The repetition of new words in this book will help you to learn them.

تکرار کلمات جدید این‌ کتاب، به‌ شما کمک‌ می‌کند تا آن ها را یاد بگیرید.

Any repetition of such unruly behavior will be punished.

هرگونه‌ تکرار چنین‌ رفتار سرکشانه‌ای منجر به‌ کیفر می‌شود.

After a repetition of his costly mistake, Jerry was fired from his job.

«جری» بعد از تکرار اشتباه پرهزینه‌اش، از کارش اخراج شد.

... Night and day there was exercise and repetition.

(سعدی) ... شب و روز تمرین و تکرار بود.

The dying soldier's repetition of the word "mother" saddened me.

تکرار واژه‌ی ((مادر)) توسط سرباز در حال مرگ مرا متاثر کرد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>