دسته‌ها واژه‌های ۱۱۰۰ هفته چهل و دو ۱۱۰۰
5 از 1 امتیاز

Replenish

  [rɪˈplenɪʃ]

Verb

to make something full again by replacing what has been used

دوباره پر کردن، باز پر کردن، دوباره تکمیل کردن، باز تهیه کردن

Synonyms

top up, refill, replace, renew, furnish, refill, provide, stock, supply, fill, make up, restore, top up, reload, restock

Examples

To replenish a stock of goods

موجودی کالا را دوباره تکمیل کردن

Be fruitful and multiply and replenish the earth.

(انجیل) پرثمر باش و تکثیر شو و دنیا را پرکن.

Upon reaching port, we replenished the ship's tanks with water.

به بندر که رسیدیم تانک‌های کشتی را دوباره از آب پر کردیم.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>