Replenish
[rɪˈplenɪʃ]Verb
to make something full again by replacing what has been used
دوباره پر کردن، باز پر کردن، دوباره تکمیل کردن، باز تهیه کردن
Synonyms
top up, refill, replace, renew, furnish, refill, provide, stock, supply, fill, make up, restore, top up, reload, restock
Examples
To replenish a stock of goods
موجودی کالا را دوباره تکمیل کردن
Be fruitful and multiply and replenish the earth.
(انجیل) پرثمر باش و تکثیر شو و دنیا را پرکن.
Upon reaching port, we replenished the ship's tanks with water.
به بندر که رسیدیم تانکهای کشتی را دوباره از آب پر کردیم.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.