Restrictive
[rɪˈstrɪktɪv]Adjective
preventing people from doing what they want
محدود کننده، دست و پا گیر، مناع، بازدار، بازدارنده
Examples
Restrictive regulations
مقرارت دست و پاگیر
Restrictive rules hedged him in on every side.
مقررات دست و پا گیر از هر سو او را احاطه کرده بودند.
Management accused the union of restrictive practices.
مدیریت، اتحادیه را به اقدامات محدودکننده متهم کرد.
آیا شما میدانید؟
90% همهی آموزشهای زبانینا رایگان است!
رایگان برای همیشه دربارهی ماYour Turn
حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همهی دیدگاههای خوب نمایش داده میشوند.