دسته‌ها واژه‌های ۵۰۴ درس سی و شش ۵۰۴
5 از 1 امتیاز

Resume

  [rɪˈzuːm]

Verb

if you resume an activity, or if it resumes, it begins again or continues after being interrupted

ادامه دادن، از سر گرفتن، دنبال کردن، از نو آغاز کردن

to go back to the seat or place that you had before

بازگرفتن، دوباره به دست‌آوردن، دوباره اشغال کردن، دوباره پوشیدن

Synonyms

begin again, continue, go on with, proceed with, carry on, reopen, restart, recommence, reinstitute, take up or pick up where you left off, take up again, return to, come back to, assume again, occupy again, take back, reoccupy

Antonyms

stop, cease, discontinue

Examples

Resume reading where we left off.

خواندن را از جایی‌ که‌ توقف‌ کردیم‌ ادامه‌ دهید.

Those standing may resume their seats.

آن هایی‌ که‌ ایستاده اند، دوباره می‌توانند در صندلی‌های خود بنشینند.

The violinist resumed playing after the intermission.

نوازنده ویولن‌، نواختن‌ را بعد از یک‌ وقفه‌ کوتاه از سر گرفت‌.

To resume one's seat

صندلی خود را دوباره اشغال کردن

We resumed our overcoats.

پالتوهای خود را دوباره پوشیدیم.

She resumed her former job.

شغل سابق خود را دوباره بدست آورد.

Please resume reading.

لطفا به خواندن ادامه بدهید.

After a short rest, we resumed our trip.

پس از کمی استراحت به سفر خود ادامه دادیم.

Arianne sat down and resumed her work.

آرین نشست و کار خود را دنبال کرد.

آیا شما می‌دانید؟

90% همه‌ی آموزش‌های زبانینا رایگان است!

رایگان برای همیشه درباره‌ی ما

Your Turn

حالا نوبت شماست که این آموزه را کامل کنید. مثال بزنید و پیشنهادتان برای تکمیل این صفحه را به ما بگویید. همه‌ی دیدگاه‌های خوب نمایش داده می‌شوند.

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>